بصیرت و جنگ نرم
بــــصــــیــــرتــــ و جــــنــــگــــ نــــرمــــ

دیدگاه علی شریعتی درباره ولایت فقیه و انتظار

 



آنچه در پی می آید، بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی در تاریخ هشتم آبان سال 1350 است که در حسینه ارشاد ایراد و در کتاب «انتظار؛ مذهب اعتراض» که در پیرامون موضوع مهدودیت و تاثیرات معنوی و اجتماعی آن است منتشر شده است.

در این بخش، شریعتی موضوعی را که سال ها بعد در انقلاب اسلامی ایرانی تحت عنوان «ولایت فقیه» مطرح شد با همان شیوه و ساز و کاری که در قانون اساسی آمده یعنی تشکیل «مجلس خبرگان رهبری» و با همان ظرافت های سیاسی – اجتماعی آن مطرح کرده است.





ادامه مطلب ...


به نقل از وبلاگ جوان با بصیرت

این سوالی است که از وبلاگ پرسیده شده است سعی کردم بدون کم و کاست گفت و گوهای رد بدل شده را در اختیارتان قرار دهم اگه وقت گذاشتید و خواندید برای بهتر شدن پاسخ های ما از نظر فراموش نکنید.

 

 

--سلام

 

 

آیا صدا و سیمای ایران منصفه؟

 

 

دروغ نمیگه؟

 

 

یک طرفه قضاوت نمی کنه؟

 

 

همیشه میگه آمریکا پر از بیکاره و از نظر اقتصادی بدبختند و توی دنیا منزوی هستن

 

 

ایران گل و بلبله

 

 

بیکار نداره و همه وضعشون خوبه

 

 

چرا به شعور مردم احترام نمی ذارند

 

 

من یه دلیل اتفاقات زشت پارسال رو این می دونم که مردم فرصت اعتراض نداشتند

 

 

و وقتی یه فضایی باز شد نفهمیدن چه کار می کنن

 

 

چون توی صدا و سیما که عمومی ترین رسانه ایرانه اجازه انتقاد و اعتراض وجود نداره

 

 

 



ادامه مطلب ...


 

آیا این  احتمال وجود ندارد که در صورت برگزاری انتخابات مجدد مردم به جمهوری اسلامی رای ندهند؟



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:ایران,منزوی,نیست,؟,, :: 15:25 ::  نويسنده : مبین اسماعیلی

ایران

سوال:

 

سلام

 

از نظر شما ایران منزوی نیست؟

 

درسته ما به هیچ کس  جز خدا نیاز نداریم

 

اماوقتی یه کشوری مثل لبنان هم از ما دفاع نمی کنه

 

باید به روشهای رفتاری مون شک کنیم

 

ما باید هم جاذبه داشته باشیم هم دافعه

 

اما انگار ما فقط دافعه داشتیم

جواب:

حکومت ایران تنها حکومت اسلامی شیعه است....




ادامه مطلب ...


پنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:فهم,بصیرت,دین, :: 15:25 ::  نويسنده : مبین اسماعیلی

۱-افراط در توجه به مسائل فردی( افراط در عبادت)

از همان وقتهایی که تصوّف در دنیای اسلام پیدا شد می بینیم افرادی را که تمام نیرویشان را صرف عبادت و نماز می کردند و سایر وظایف اسلامی را فراموش نمودند.

مثلا در میان اصحاب امیرالمومنین مردی را داریم به نام ربیع بن خثیم(خواجه ربیع معروف در مشهد) که او را یکی از زهّاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می شمارند. او بیست سال تمام کارش عبادت بود و یک کلمه هم به اصطلاح حرف دنیا نزد. در اواخرعمر قبر خود را کنده بود و گاهی در آنجا می خوابید و خود را موعظه می کرد که عاقبت باید بیایی اینجا. تنها جمله ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد مردم حسین بن علی (ع) فرزند پیغمبر را شهید کرده اند: "وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کرده اند!". می گویند بعدها استغفار می کرد که چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم!

در همین زمان هم افرادی با چنین طرز فکرهایی می بینیم که اسلام برایشان در کتاب مفاتیح خلاصه شده است: ذکر، نافله، زیارت عاشورا خواندن، زیارت رفتن،... و همه همّ و غمّشان همین است.

این با تعلیمات اسلام جور در نمی آید. اسلام هم عمل می خواهد هم "بصیرت":

 لا یری الجاهل الّا مفرطا او مفرّطا : جاهل یا تند می رود یا کند. ( نهج البلاغه فیض الاسلام حکمت67)

این همه آیات در قرآن وجود دارد که به مسائل اجتماعی تاکید شده است:

ان الله یامر بالعدل والاحسان( نحل/90)

لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط(حدید/25)

کنتم خیر امّه اخرجت للنّاس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر(آل عمران/ 110)

...

۲-افراط در توجه به مسائل اجتماعی

دسته دیگری از افراد هستند که معتقدند اسلام دین عمل و کار است و عبادت کار کسانی است که کار مهمتری ندارند و بیکارند. برخی از اینها مستطیع شده اند امّا به حج نمی روند. به تقلیدشان اهمیت زیادی نمی دهند. اگر به سفر رفتند و روزه شان قضا شد قضایش را انجام نمی دهند.

هردو دسته خود را مسلمان کامل می دانند در صورتی که هیچکدام مسلمان کامل نیستند. اسلام دینی است که هرگز "نومن ببعض و نکفر ببعض" را نمی پذیرد.

۳-علی علیه السلام نمونه ی کامل اسلام

در زندگی علی علیه السلام می بینیم که هم یک عابد واقعی است آنهم نه عبادتی که فقط خم و راست شود بلکه عبادتی که سراسر جذبه، سراسر شور، سراسر عشق،سراسر گریه و اشک است.

و از طرف دیگر او اجتماعی ترین فرد است آگاه ترین فرد به اوضاع و احوال مستمندان بیچاره ها شاکیان. در حالیکه خلیفه بود شخصا در میان مردم گردش می کرد و به کارهای آنها رسیدگی می نمود.

به تجار که می رسید می فرمود: "الفقه ثمّ المتجر" اول احکام تجارت را یاد بگیرید سپس تجارت کنید.

و اگر کسی دیر به دنبال کسبش می رفت به او می فرمود: "اغدوا الی عزّکم" صبح زود به دنبال عزت خود بروید یعنی بروید دنبال کار و روزی تان.

در مسند قضا بهترین و عادل ترین قاضی است.

در میدان جنگ یک فرمانده ی شجاع است کسی است که خودش فرمود: از اول جوانی جنگیده ام و در جنگ تجربه دارم.

روی کرسی خطابه بهترین خطیب است. روی کرسی تدریس بهترین مدرس است. و در هر فضیلتی همینطور. این است نمونه ی کامل اسلام.

 

انحرافات در دنیای اسلام از همین جا پیدا می شود که "نومن ببعض و نکفر ببعض". گوشه ای از اسلام را بگیریم و بچسبیم و گوشه های دیگر را رها کنیم. با این کار همه را فاسد می کنیم. همانطور که روش بسیاری اززاهد مسلکان ما کسانی که تمام اسلام را در کتاب مفتاح و بیاض و دعا و...جستجو می کنند غلط است، روش کسانی هم که بکلی از دعا و عبادت و فریضه ...استعفا داده و فقط می خواهند به مسائل اجتماعی اسلام بیندیشند غلط است.

به امید کسب بینش و بصیرت برای همه مسلمین

برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب آزادی معنوی استاد شهید مطهری مراجعه نمایید.



 

متأسفانه چند صباحي است كه بعضي از ياران امام كه سال‌ها در كوران مبارزه بودند و ما ترديدي نداريم كه جزء سرمايه‌هاي انقلاب هستند، به جاي اينكه سرمايه باشند و خود را پشتوانه بازتوليد فرهنگي نظام جمهوري اسلامي و اين مملكت قرار دهند و مايه آرامش، امنيت، اميد و اطمينان مردم شوند، با دل سپردن به گرايش‌هاي حزبي، جناحي، خانوادگي و ساير دلبستگي‌هايي كه انسان هميشه در معرض خطر ابتلا به آنها قرار دارد، خود را به ثمن بخس هزينه مي‌كنند.

هزينه شدن اين سرمايه‌ها در قربانگاه دلبستگي‌هاي حزبي و جناحي و خانوادگي و غيره، بزرگ‌ترين ظلمي است كه اين افراد اول به خود، بعد به مردم و از همه بدتر به آرمان‌هاي امام مي‌كنند؛ چرا؟ چون جامعه اينها را الگوهاي آن نمونه‌هاي آرماني مي‌داند كه امام با ترويج اين الگوها دل مردم ايران و دل هزاران رنج‌كشيده را در اقصي نقاط جهان به خود جذب كرد و توانست با ايجاد وحدت در ميان ملت ايران، اين انقلاب كبير اسلامي را به پيروزي برساند و گردن همه گردنكشان دنيا را در مقابل حق و حقيقت خم نمايد.

بنابراين، در يك حكومت اسلامي، اگر رهبران، دانشمندان، متفكران، حق‌طلبان، عدالت‌خواهان و مجريان جامعه بنا به دستور الهي بايد در مقابل پاره‌اي از خطاهاي مردم چشم‌پوشي نموده و راه تساهل و تسامح پيش گيرند، به طريق اولي نبايد از خطاهاي حتي كوچك خواص جامعه چشم‌پوشي نمايند؛ زيرا خواص، خواسته يا ناخواسته الگوهاي فكري و رفتاري جامعه هستند و اگر گرفتار آفات گردند فقط خود را به هلاكت نخواهند انداخت بلكه بخش بزرگي از جامعه را با خود هلاك خواهند كرد.

مولاي متقيان حضرت علي عليه‌السلام در نهج‌البلاغه در خطبه‌ها و نامه‌هاي متعددي هشدارهايي جدي در اين‌باره دارند. به عنوان مثال در نامه 41 نهج‌البلاغه خطاب به يكي از فرماندارانشان مي‌نويسند: من تو را شريك در امانتم [حكومت و زمامداري] قرار دادم و تو را صاحب اسرار خود ساختم. من از ميان خاندان و خويشاوندانم مطمئن‌تر از تو نيافتم؛ به خاطر مواسات، ياري و اداي امانتي كه در تو سراغ داشتم. اما تو همين كه ديدي زمان بر پسر عمت سخت گرفته و دشمن در نبرد محكم ايستاده، امانت در ميان مردم خوار و بي‌مقدار شده و اين امت اختيار را از دست داده و حمايت‌كننده‌اي نمي‌يابد، عهد و پيمانت را نسبت به پسر عمت دگرگون ساختي و همراه ديگران مفارقت جستي؛ با كساني كه دست از ياريش كشيدند هم‌صدا شدي و با خائنان نسبت به او خيانت ورزيدي؛ نه پسر عمت را ياري كردي و نه حق امانت را ادا نمودي. گويا تو جهاد خود را به خاطر خدا انجام نداده‌اي، گويا حجت و بينه‌اي از طرف پروردگارت دريافت نداشته‌اي و گويا تو با اين امت براي تجاوز و غصب دنيايشان حيله و نيرنگ به كار مي‌بردي و مقصدت اين بود كه اينها را بفريبي و غنائمشان را در اختيار گيري؛ پس آنگاه كه امكان تشديد خيانت به امت را پيدا كردي، تسريع نمودي ...

سپس امام مي‌فرمايد: از خدا بترس و اموال اينها را به سويشان بازگردان كه اگر اين كار را نكني و خداوند به من امكان دهد، وظيفه‌ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد، و با اين شمشيرم كه هيچ‌كس را با آن نزدم مگر اينكه داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد... به خدا سوگند اگر حسن و حسين اين كار را كرده بودند هيچ پشتيباني و هواخواهي از ناحيه من دريافت نمي‌كردند و در اراده من اثر نمي‌گذاردند تا آنگاه كه حق را از آنها بستانم و ستم‌هاي ناروايي را كه انجام داده‌اند دور سازم.

امام در اين نامه هيچ حق ويژه‌اي براي كسي كه محرم رازش بوده قايل نيست و نمي‌گويد كه چون تو از ياران نزديك من بودي و در ركابم جهاد كردي، در مقابل خطاهايت سكوت كرده و گذشت مي‌كنم. مي‌فرمايد حتي اگر حسن و حسين نيز از راه الهي منحرف شوند، من از آنان هواخواهي و پشتيباني نمي‌كنم و محبت من به آنها در اراده حق‌طلبي من تأثيري ندارد. به نظر مي‌رسد هيچ روايتي گوياتر از اين روايت در توصيف اوضاع كنوني و زياده‌طلبي بعضي از كساني كه خود را يار امام راحل مي‌دانند و اين را به عنوان يك حق ويژه براي خود محسوب مي‌كنند، نمي‌باشد.

امام راحل آن مرد بزرگ نيز در برخورد با ياران خود پيرو بي‌چون و چراي مولاي خود حضرت علي(ع) بود. آيا داستان بركناري آقاي منتظري را فراموش كرده‌ايم؟ آقاي منتظري از ياراني بود كه از شروع نهضت امام خميني در كنار او براي تحقق انقلاب اسلامي جنگيد و هيچ كس نمي‌تواند تأثيرات ايشان را در پيروزي انقلاب اسلامي انكار نمايد؛ اما همين انسان كه امام مي‌فرمايد حاصل عمرش بوده است، وقتي از راه حق منحرف مي‌شود و بيت او لانه منافقان، جاسوسان امريكا، قاتلان و دشمنان ملت ايران و مخالفان قسم‌خورده انقلاب اسلامي مي‌گردد، امام در بركناري وي ترديدي به خود راه نمي‌دهد و مثل بعضي‌ها نمي‌گويد كه چون آقاي منتظري سال‌ها براي تحقق انقلاب اسلامي تبليغ كرده است پس چشم خود را در مقابل خطاهاي او بايد بست و دست او و باندش را در تجاوز به حقوق مردم باز گذاشت.

مردان حق و حقيقت اينگونه هستند؛ آنها هيچ‌گاه حق و حقيقت را با اشخاص و القاب و پايگاه اجتماعي و دارايي و ثروت و مقامشان نمي‌سنجند و نمي‌گويند چون بعضي از افراد سال‌ها در جبهه حق در كنار امام، برحق جنگيدند، بايد براي آنها حق ويژه‌اي قايل شد و از انحراف آنها چشم‌پوشي كرد.

در تفكر اسلامي علي‌الخصوص از ديدگاه شيعيان اهل بيت(ع )، ياران و اصحاب پيامبر عظيم‌الشأن اسلام(ص)، به اعتبار اينكه پيامبر را ديدار كرده باشند و به او ايمان آورده و مسلمان شوند به خودي خود از عدالت برخوردار نمي‌شوند. اين ديدگاه غير شيعه است كه معتقد است هر كس هم‌عصر رسول اكرم(ص) بود يا در زمان آن حضرت متولد شد، نسبت دروغ و نيرنگ به وي دادن جايز نيست. همچنين تخطئه او ممنوع است؛ هر چند هزاران نفر را كشته و دست خود را به منكرات و زشتي‌ها آلوده كرده باشد. غير شيعيان معتقدند كه ياران پيامبر همه داراي عدالت و مصون از خطا و اشتباه مي‌باشند و جرح و تعديل هم بر نمي‌دارند.

غير شيعيان، عدالت و عصمت دوازده امام شيعه را برنتافتند اما با پذيرش عدالت صحابه كه تعداد آنها با توجه به تعريفي كه از صحابه ارايه مي‌دهند به هزاران نفر مي‌رسد، عملا تمامي آنهايي كه جزء صحابه، تابعين و اتباع تابعين هستند را در دايره عدالت و مصون از خطا و گناه قرار دادند و از اين طريق جنايات، خيانت‌ها، خطاها و معصيت‌هاي آنها را ناديده گرفتند و شد آنچه بر سر اسلام آمد.

اكنون بعضي از جريان‌هاي درون انقلاب اسلامي گويي خواب عدالت صحابه را مي‌بينند و با اين بهانه مي‌خواهند خود را مصون از خطا بدانند. چنين تفكري كه معتقد است تمام آنهايي كه يار امام بوده‌اند براي هميشه مصون از خطا هستند، هيچ سنخيتي با آموزه‌هاي شيعه و انديشه‌هاي امام خميني ندارد. امام در نامه عزل آقاي منتظري مي‌نويسد:

من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشم‌پوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بسته‌ام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كند دست از حق و حقيقت بر نمي‌دارم... تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تأثير دروغ‌هاي ديكته‌شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مي‌كنند نگردند.  (صحيفه امام، ج 21، ص331.)

با عنايت به آنچه گفته شد بايد نتيجه گرفت كه يار واقعي امام را هيچ كس نمي‌تواند از صحنه حذف كند مگر اينكه خود اقدام به حذف خود نمايد. يار امام وقتي از صحنه حذف خواهد شد كه بصيرت خود را در شناخت منشأ رخدادها از دست بدهد و خود را مبناي همه چيز قرار دهد.

يار امام را مردم وقتي از صحنه حذف خواهند كرد كه او آرمان‌هاي امام را مورد ترديد قرار دهد و جمعيتي را به هواداري از خود و ديگران به خيابان‌ها بكشاند كه مهمترين آرمان‌هاي امام را انكار كنند. مگر غير از اين است كه مبارزه با صهيونيسم و قرار دادن آخرين جمعه ماه مبارك رمضان به نام روز قدس و شعار دادن عليه اسراييل و حاميان او و دفاع از مردم مظلوم فلسطين و لبنان و همه كساني كه عليه رژيم نامشروع و كودك‌كش صهيونيسم مي‌جنگند، از آرمان‌هاي ترديد‌ناپذير امام بود؟ اگر ياري از ياران امام در چنين روزي شعارهايي غير از شعارهاي امام بدهد، آيا نبايد او را از صحنه حذف كرد؟ و آيا مي‌توان به اعتبار اينكه روزي از ياران امام بوده است از چنين خطاي بزرگی درگذشت؟

يار امام را مردم وقتي از صحنه حذف خواهند كرد كه او گرانقدرترين ميراث امام را مورد ترديد قرار دهد؛ آيا شعار "استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي " ارزشمندترين هديه امام به ملت بزرگ ايران نيست؟

اگر كسي به اعتبار يار امام بودن جمعيتي را به خيابان‌ها بكشاند و آن جمعيت شعار دهد: من جمهوري اسلامي نمي‌خواهم، آيا بايد حرمت چنين فردي را به نام يار امام نگه داشت؟

يار امام وقتي از صحنه حذف نخواهد شد كه يار امام باشد و مردانه و شجاعانه تمام اين ساختارشكني‌هاي خط امام را مورد انكار قرار دهد و در كنار ملت به دفاع از آرمان‌هاي امام بپردازد و از چنين جريان‌هايي كه دشمنان ملت ايران در خارج از كشور، از آنها دفاع مي‌كند، اعلام برائت جويد. چنين كسي را چگونه مي‌توان از صحنه حذف كرد؟

امام در ساختار نظام جمهوري اسلامي كه تحت تأثير آموزه‌هاي شيعه است، معيار تشخيص خط درست انقلاب اسلامي و راه خود را نشان داده است. نظريه ولايت فقيه امام فقط براي دوره امام نبود؛ ولايت فقيه فصل‌الخطاب انديشه سياسي امام در ساختار حكومت جمهوري اسلامي و ارزشمندترين ميراث امام است. ملت ما اعتقاد و پيروي از اين اصل را معيار تشخيصِ بودنِ ياران امام در خط امام مي‌داند. هر كس و هر جرياني بخواهد از اين خط عبور كرده و خود را معيار تشخيص حق و حقيقت و شاخص خط امام قرار دهد، چه بخواهد و چه نخواهد، مردم او را از خط امام بيرون دانسته و هيچ عصمت و عدالتي براي وي قايل نيستند؛ حتي اگر تمام عمر خود را در كنار امام سپري كرده باشد.

مردم امام را براي خطش، مرامش، عدالتش، معرفتش، دشمن‌ستيزيش، حق‌طلبيش، مردم‌دوستيش و شجاعتش دوست دارند نه چيز ديگر!!



درباره وبلاگ

سلام و درود بر شما بازدی کننده گرامی عزیزان این وبلاگ چندین آدرس دارد که به آدرس اصلی یعنیbasirat-softear.loxblog.comمنتهی میشود. شما میتوانید با عضویت در سایت مارو کمک کنید!2 دقیقه وقت نمیگیره. امیدوارم که مارو از نظراتتون بی بهره نسازید. ممنون یاعلی مدد
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بصیرت و جنگ نرم و آدرس basirat-softwar.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 74
بازدید دیروز : 88
بازدید هفته : 333
بازدید ماه : 326
بازدید کل : 218204
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1